چهار راه اول بووووووووووووق!_" زهر مار! چه مرگتِ! وحشیِ حیوون!" حالا دوباره آروم به جلو، تَق، دوباره ترمز! الان بالا می آرم! _:اینا دیونه شدن همشون، _:آهان یعنی قبلن نبودن،_:آی یایایییای! یه جوری داره فشار می ده انگار می خواد گردن رفیقش و له کنه!، بووووووق ، _:ای وای الان وا میرم، آخ خ خ ،_:رفتی روش؟،_:من نرفتم بُردنم ، فکر کنم جِر خوردم،_: تا جایی که دارم میبینم الانِ که بخوابی کف ِ زمین. _"وورج وورج وورج ، خ خ خ توف، جووووون بخورمت!"، _"نه داداش این پنج تومانش کمِ ما کرایمون سیصدوبیست پنج تومن"، _"آقا التماس دعا!"،اشهدوان...، _"می شه صداش و کم کنین"، _"مردم دین و ایمونشون و از دست دادن"، _:لِنتام تمومِ، احمق ترمز می گیره می کشه رو دیسک، _:بنزین داری؟،_:تهِ باکِ. _"اسلام شهر دونفر،اسلام شهر دونفر"،_"اَن دونی! گُه به گورِ پدرت بیاد"_"خدا بیامرزتش، مرد خوبی بود"،_"چاکِر آقا! داداش، چکِ ما ردیف دیگه؟"_:حداقل اینجا می شه یه نفسی کشید،_:نمی تونم صورتم و صاف کنم این ورش کاملن لِه شده،_:آب رادیات که می ریزه روم، تنم گِز گِز می کنه،_"بِِِِکش پایین، دِِ می گم بِِکش پایین"،_"اون چاررارو میری بالا، سمت راستت یه شیرینی فروشی، کوچه بالای شیرینی فروشی"_"نمی تونم پام و بذارم رو زمین، هیچ حسی ندارم"_:حیوون زبون بسته رو چه را داره با چوب می زنه،_:ببین داره با چی وَر می ره، الانِ که صداش درآد، بوووووووق!
۱۳۸۹ خرداد ۲۹, شنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
از همون اول اولش
احتمالا حق انتخاب کلمه احمقانه ای بود. من اینجا به دنیا اومده بودم، اینجا جایی بود که از همه ی جاهای دیگه دنیا خیلی بیشتر نمی تونستی چیزهایی...
-
...خوب بذار ببینیم اینجا کی به کی، البته باید یه چیزی رو بگم ،بچه هایی که میان اینجا هر روز یه عده بخصوصی نیستن شاید بعد از سه هفته من هنوز...
-
وقتی این اتفاق افتاد " رف " چهارده پونزده سال بیشتر نداشت. اولین بار جریان و آنیا برام تعریف کرد، وقتی تعریف می کرد اشک می ریخت...
-
هم زدن داده های مغزی. برهم زدن داده های مغزی. تا دیروقت دیر از صندوقچه بیرون کشین شاید راحت نباشه ولی سخت تر از اون آوردن شاهد بر سر صندوق...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر