۱۳۸۹ خرداد ۲۹, شنبه

بوووووق

چهار راه اول بووووووووووووق!_" زهر مار! چه مرگتِ! وحشیِ حیوون!" حالا دوباره آروم به جلو، تَق، دوباره ترمز! الان بالا می آرم! _:اینا دیونه شدن همشون، _:آهان یعنی قبلن نبودن،_:آی یایایییای! یه جوری داره فشار می ده انگار می خواد گردن رفیقش و له کنه!، بووووووق ، _:ای وای الان وا میرم، آخ خ خ ،_:رفتی روش؟،_:من نرفتم بُردنم ، فکر کنم جِر خوردم،_: تا جایی که دارم میبینم الانِ که بخوابی کف ِ زمین. _"وورج وورج وورج ، خ خ خ توف، جووووون بخورمت!"، _"نه داداش این پنج تومانش کمِ ما کرایمون سیصدوبیست پنج تومن"، _"آقا التماس دعا!"،اشهدوان...، _"می شه صداش و کم کنین"، _"مردم دین و ایمونشون و از دست دادن"، _:لِنتام تمومِ، احمق ترمز می گیره می کشه رو دیسک، _:بنزین داری؟،_:تهِ باکِ. _"اسلام شهر دونفر،اسلام شهر دونفر"،_"اَن دونی! گُه به گورِ پدرت بیاد"_"خدا بیامرزتش، مرد خوبی بود"،_"چاکِر آقا! داداش، چکِ ما ردیف دیگه؟"_:حداقل اینجا می شه یه نفسی کشید،_:نمی تونم صورتم و صاف کنم این ورش کاملن لِه شده،_:آب رادیات که می ریزه روم، تنم گِز گِز می کنه،_"بِِِِکش پایین، دِِ می گم بِِکش پایین"،_"اون چاررارو میری بالا، سمت راستت یه شیرینی فروشی، کوچه بالای شیرینی فروشی"_"نمی تونم پام و بذارم رو زمین، هیچ حسی ندارم"_:حیوون زبون بسته رو چه را داره با چوب می زنه،_:ببین داره با چی وَر می ره، الانِ که صداش درآد، بوووووووق!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

از همون اول اولش

احتمالا حق انتخاب کلمه احمقانه ای بود. من اینجا به دنیا اومده بودم، اینجا جایی بود که از همه ی جاهای دیگه دنیا خیلی بیشتر نمی تونستی چیزهایی...