۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۰, دوشنبه

خواب شیرین

یه لیوان بزرگ شیر و توت فرنگی دستت بود تو یه لحظه آنچنان محکم بغلت کردم و صورت سفید و نرمت رو بوسیدم که لبهام درد گرفت. دوباره تبدیل شده بودی. این چیزی بود که برای من باقی مونده بود. خواب شیرینم.

از همون اول اولش

احتمالا حق انتخاب کلمه احمقانه ای بود. من اینجا به دنیا اومده بودم، اینجا جایی بود که از همه ی جاهای دیگه دنیا خیلی بیشتر نمی تونستی چیزهایی...