۱۳۹۴ مرداد ۷, چهارشنبه

نباشد.

وقتی آهسته به اطرافم. وقتی آهسته تر به انتظارم. در ابتدا و انتهای پشت بام ایستاده بودم. به آسمانم. به کوچه. به شبها. صبح هم که نشود ما به پرواز درخواهیم آمد. صبح نشود، اما صبح نشود. دوستانم. دوستانم!؟ عجب!، دوستانم. شب ها هم که نباشد، که نباشد. نباشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

از همون اول اولش

احتمالا حق انتخاب کلمه احمقانه ای بود. من اینجا به دنیا اومده بودم، اینجا جایی بود که از همه ی جاهای دیگه دنیا خیلی بیشتر نمی تونستی چیزهایی...