تا آخر دنیا تمام صبح ها وحشتناک خواهد بود. تا اخر دنیا هر صبح گریه خواهم کرد. تا آخر دنیا صبح ها مرا به وحشت خواهد انداخت. تا آخر دنیا تمام اتفاقات بد صبح ها مرور خواهد شد. تا آخر دنیا صبح ها بدنم مور مور خواهد شد. تا آخر دنیا صبح ها از نفس کشیدنم پشیمان خواهد بود. تا آخر دنیا صبح که شود به یاد خواهم آورد. تا آخر دنیا صبح ها هیچ رنگی را نخواهم ساخت. تا آخر دنیا صبح ها می خواهم ابری باشد. تا اخر دنیا صبح ها می خواهم صبح نشود. تا آخر دنیا صبح ها به آخر می رسد.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
از همون اول اولش
احتمالا حق انتخاب کلمه احمقانه ای بود. من اینجا به دنیا اومده بودم، اینجا جایی بود که از همه ی جاهای دیگه دنیا خیلی بیشتر نمی تونستی چیزهایی...
-
اصلن بدم نمیاد این وسط یه گریزی بزنم به یه اتفاق دور، خیلی وقت پیش از این من به طرز نمی دونم چیی... دنبال دردسر می گشتم یعنی یه جورایی دوس...
-
وقتی آهسته به اطرافم. وقتی آهسته تر به انتظارم. در ابتدا و انتهای پشت بام ایستاده بودم. به آسمانم. به کوچه. به شبها. صبح هم که نشود ما به ...
-
برای آنان که زجر می کشند و برای آنانی که زجر می کشند هیچ زخمی عمیق تر از فرو رفتن در حفره های پایانی نیست هیچ زخمی عمیق تر از زخمهایی که ا...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر