۱۳۸۹ تیر ۱۳, یکشنبه

مگه راکتور هسته ای می خواین تعمیر کنین

معمولن آدم هایی که ترجیح می دن تو ساختمون های بزرگ و یا برج ها زندگی کنن دلایل خاصی برای کارشون دارن، یکیش راحتی ِ که خدمات اون ساختمون ها در اختیار ساکنینش می ذاره، و ساکنین لازم نیست نگران مسائل پیش و پا افتاده ی مجتمع باشن. ولی وای به روزی که مشکلی به وجود بیاد و نشه حلش کرد. خب ما الان داریم راجع به حدود هزار واحد صحبت می کنیم، که اصلن نمی دونم تو هر کدومشون چند نفر دارن زندگی می کنن، و فاجعه ای که توی دمای چهل درجه تابستون می تونه پیش بیاد. تمام دستگاه های سرمایش هوا از کار می افته، ساعت ها می گذره و وضعیت عوض نمی شه، و حالا این ساعت ها داره تبدیل می شه به یک هفته. خاک بر سر اون تاسیساتی که نمی تونه از پس تعمیر یه چیلر ساده بر بیاد، چقدر درد آور که نیروی متخصص ما انقدر تو باقالیاس که در عرض یه هفته هنوز نتونسته یه دستگاه، اصلن نمی گم ساده، خیلی هم پیچیده رو به کار بندازه. مگه راکتور هسته ای می خواین تعمیر کنین ، مگه می خواین اورانیوم غنی سازی کنین . این جاست که با وجود انزجار و نفرتم از گرما، یه دفعه یه چیزی میاد تو ذهنم که از اون گرما برام دردناک تر می شه و بیشتر سرم گیج می ره و بیشتر احساس تهوع می کنم.

۱ نظر:

  1. سلام
    خوشحالم که امتحاناتم تموم شده و می تونم وبلاگت رو بخونم...
    درباره مطلبتون هم باید بگم ای بابا! این حس تهوع با واژه اورانیوم غنی شده، 4 سال و همچنین به زور 1 ساله که ماها رو برده به اغما:
    و...باید بگم که اینجا ایران است سرزمین مادری ام!!!(که به ** کشیده شده)

    پاسخحذف

از همون اول اولش

احتمالا حق انتخاب کلمه احمقانه ای بود. من اینجا به دنیا اومده بودم، اینجا جایی بود که از همه ی جاهای دیگه دنیا خیلی بیشتر نمی تونستی چیزهایی...